یاران آخرالزمانی
سنگری از سنگرهای دفاع از اسلام ناب و انقلاب اسلامی و دست نوشته ها و خاطرات
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

 مرحوم آيت‌الله بهجت بارها گفته بود: قرآن كتابي پيامبرساز و جامع كمالات همه‌ انبياء اولوالعزم(ع) است و سزاوار است با گرسنگي و صبر با خرده نان هم شده قرآن كريم را تحصيل و تدريس نمائيم.


 

مرحوم آيت‌الله بهجت، عارف فقيهان معاصر، بزر‌گ‌ترين اصولي عارف معاصر و تنها بازمانده از شاگردان آيت‌الله محمدحسين اصفهاني (معروف به محقق اصفهاني) و ميرزاي نائيني، دو سال است كه اين دنياي فاني را وداع گفت و هزاران نفر را تنها گذاشت.
آيت‌الله بهجت با اينكه در ميان توده مردم به فردي عارف مسلك شناخته مي‌شد ولي عميق‌ترين مباحث فقهي و اصولي را آموخته و تدريس مي‌كرد، ايشان علاوه بر فقه و اصول در فلسفه و تفسير قرآن هم تأمل‌هاي ژرفي داشت.
به همين مناسبت، گروه آيين و انديشه خبرگزاري فارس، به انتشار گزيده‌اي از دغدغه‌هاي ايشان درباره رابطه انسان معاصر با قرآن را منتشر مي‌كند.

* وظيفه مسلمان نسبت به قرآن

آيت‌الله بهجت از جمله وظايف مسلمانان و مومنين را نسبت به قرآن كريم را احيا قرآن، طواف عاشقانه، توسل و تمسك آگاهانه و حفظ و عمل به قرآن كريم دانسته‌اند، نگرش‌هاي حكيمانه ايشان چنين است:
وظيفه همه‌ ما احياي قرآن و بهره‌برداري از آن است؛ كار ما به اين جا رسيده كه با دانستن قرآن زير بار كفار مي‌رويم. خدا لعنت كند كساني را كه كفار را بر بلاد اسلامي و مسلمانان مسلط مي‌كنند. ما مسلمانان با اين قرآن كريم كه داريم در خانه‌ها و بلاد خود نشسته‌ايم و از سوي ديگر دشمنان خود را هم كالعدم حساب كرده‌ايم.
بايد مسلمانان را تنبه دهيم كه استعمارگران و كفار خيال دارند از هر راهي و به هر وسيله‌اي كه شده قرآن را از دست آنان بگيرند. معروف است كه يكي از نمايندگان مجلس عوام انگليس در حالي كه نطق مي‌كرد و قرآن را به دست گرفته گفت: تا اين كتاب در دست مسلمانان است نمي‌توانيم بر آنان حكومت كنيم و يكي از سردمداران فرق انحرافي گفته بود كه بايد مصحف، ناقص شود و به غير عربي ترجمه گردد و قرار حكومت‌هاي دست نشانده در جوامع اسلامي اين است يا قرآن در دست مسلمانان نباشد تا بر آنها حكومت كنند يا نظير تورات و انجيل ترجمه دلخواه گردند و يا آيات برائت از مشتركين و سب و لعن كفار از قرآن اسقاط گردد و فقط آيات مربوط به خداپرستي باقي بماند.
گاه هم شنيده مي‌شود كه مي‌خواهند آيات منتخبه به جاي قرآن چاپ شود تا اينكه كل قرآن در دست‌ها نباشد. (لا يبقي من القرآن الا درسه رسمه) از قرآن به جز درس آن و يا عكس آن باقي نمي‌ماند البته در اين صورت درس قرآن هم نمي‌ماند، بلكه درس بعض قرآن مي‌ماند، نه تمام قرآن.
استعمارگران و كفار، خيال دارند هيئت اجتماعيه‌ قرآن را بگيرند و به صورت اجزا و جزوات به دست مسلمانان بدهند و كم كم آن اجزا را هم از دستشان مي‌گيرند يا آيات منتخبه و در نتيجه قرآن ناقص را به دست مردم مي‌دهند، بعد همان را هم به اساني از دست آنها مي‌گيرند. ما هم با همه‌ يبداري و توطئه‌هاي دشمنان در خوابيم پس كي بيدار مي‌شويم تا ببينيم دشمن عليه ما چه مي‌كند؟
خدا كند در ما عشقي پيدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اولا بتوانيم يگانگي قرآن و عترت و معجون مركب از آن دو را بيابيم و ثانيا در مقام پيروي و عمل با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماييم و بدانيم كه آنها از هر معشوقي بيشتر شايسته‌ عشق‌ورزي هستند. ما اگر جمال روحاني و زيباي قرآن و اهل بيت را ببينيم برگرد آنها طواف مي‌كنيم.
امام كاظم (ع) فرموده‌اند:( في القرآن شفاء من كل داء) در قرآن بهبودي از هر گونه درد و بيماري وجود دارد (يستشفي به لكل داء) با قرآن مي‌توان براي بهبودي هر بيماري توسل جست، با توسل به قرآن مي‌توان بلاها و فتنه‌ها را از خود و جامعه اسلامي برطرف نمود. توسل به ائمه اطهار(ع) و قرآن در تحصيل علم، كسب اخلاص تهذيب نفس و ترك گناهان به انسان ياري مي‌دهد.
دستور قرآن كريم به طور موكد اين است كه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد تقواي الهي پيشه سازيد و براي رسيدن به مقام قرب او وسيله بجوئيد و در راه او كوشش نمائيد باشد كه رستگار گرديد.

* سزاوار است با گرسنگي و صبر با خرده نان هم شده قرآن كريم را تحصيل و تدريس نماييم

با داشتن قرآن و عترت فقري و كمبودي نداريم. سزاوار است با گرسنگي و صبر با خرده نان هم شده قرآن كريم را تحصيل و تدريس نمائيم و به معارف آن آگاهي پيدا كنيم كه (لا تفني عجائبه) شگفتي‌هاي موجود در آن پايان ناپذير است. تمسك به قرآن و اهل بيت(ع) حيات است، تمسك به امور ديگر حيات انسان را مي‌گيرد و تمسك به قرآن و اهل بيت (ع) حيات است.
به قرآن و عترت ملتزم باشيم. اگر كسي يكي را ضايع كند ديگري را هم ضايع كرده است زيرا اين دو با هم اتحاد دارند و تفكيك ناپذير مي‌باشند، چنان كه پيامبر اكرم(ص) فرمود:اني تارك فيكم الثقلين كتاب‌الله و عترتي اهل بيتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض؛ من دو چيز سنگين و گرانبها در ميان شما به يادگار مي‌گذارم. يكي كتاب خدا و ديگري عترت طاهرين. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.

* قرآن جامع كمالات همه‌ انبياء اولوالعزم(ع) است

اگر به قرآن عمل مي‌كرديم ديگران را به اسلام و قرآن جذب مي‌نموديم، زيرا قرآن جامع كمالات همه‌ انبياء اولوالعزم(ع) است. چند صحيفه براي حضرت آدم(ع) و چند صحيفه براي حضرت شيث(ع) نازل شده و صحف ابراهيم و موسي و ساير انبياء و همه‌ آنها در قرآن جمعند ولي ما از آن غافليم.
خدا مي‌داند حفظ قرآن چقدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي مدخليت دارد، آيا از اين بالاتر مي‌شود تعبير كرد كه: «من ختم القرآن، كانما ادرجت النبوه بين جنبيه و لاكنه لا يوحي اليه»؛ هر كس قرآن را ختم كند گوئي كه نوبت در وجود او گنجانده شده است با اين تفاوت كه به او وحي نمي‌شود؛ يعني قرآن غايت كمال غير انبياء(ع) را به او مي‌رساند. ما آن گونه كه بايد و شايد از قرآن استفاده نمي‌كنيم. شخصي از قرآن مأنوسان مي‌گفت: در عرض دو يا سه ماه، دو ختم يا سه بار به صورت عادي قرآن را ختم نمودم و ديدم كه حافظ كل قرآن هستم. حتي به قصد حفظ هم نخوانده بودم چنان حافظ قرآن شده‌ام كه ايات قرآن را از ميان لابلاي خطوط كتب تفاسير مي‌توانم تشخيص بدهم.
قاعدتا حفظ قرآن خيلي آسان است و تكرار هم لازم ندارد. «قال رسو‌الله(ص): سهل الله حفظه لامته»؛ خداوند قرآن را بر امت رسول خدا(ص) آسان نموده است، ولي بر ابقاء و نگهداري از آن تكرار لازم است، زيرا كه فرمود (تعاهدوا هذا القرآن...) قرآن را تكرار كنيد كه زود از خاطر مي‌رود. البته اگر حافظ قران در هر شبانه روز كمتر از يك جزء بخواند، فراموش مي‌كند و خواندن بيش از يك جزء در شبانه روز هم خستگي آور است.

* بركات و آثار قرآن كريم از ديدگاه آيت‌الله بهجت

عارف رباني حضرت آيت‌الله بهجت(ره) ضمن طرح كرامات و معجزات قرآن كريم آن را مأمن مومنان، برنامه‌ انسان سازي و كمال آفريني بر شمرده‌اند كه به طرح اين فرازها مي‌پردازيم:
اگر چشم بصيرت داشتيم سخن خداي متعال را كه مي‌فرمايد: «وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى» قدر مي‌دانستيم، ولي ما همچنان نشسته‌ايم و هواي نفس بر ما غالب گشته كه اين كرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال مي‌دانيم.
آقائي را بنده ديده بودم كه به بركات چند آيه قرآن هر ميوه‌اي را كه مي‌خواست هر چند در غير آن فصل حاضر مي‌ساخت. بالاترين انعام الهي و هديه آسماني و غيبي، همين قرآن است اما چگونه بايد با آن رفتار كنيم تا بتوانيم از آن بهره‌مند شويم. در احوالات پدر مرحوم شيخ جعفر شوشتري(ره) اورده‌اند كه پسر نابينائي را نزد ايشان آوردند، ايشان هم دست روي چشم بچه گذاشتند و مشغول خواندن سوره حمد شده بودند مقداري كه خوانده بودند بچه گفته بود بابا از ميان انگشتان آقا مي‌بينم و وقتي كه حمد تمام شده بود، همه جا و همه چيز را كاملا ديده بود. عده‌اي از افراد سطحي‌نگر در محضر علامه ملا خليل قزويني(ره) بودند، سوال كردند كه قضيه‌ حضرت داوود(ع) كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد (وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ) آهن را براي او نرم نموديم اين بوده كه خداوند نحوه‌ ساختن كوره‌ آهنگري و ذوب آهن را به حضرت داوود(ع) الهام نمود تا او آهن را در كوره‌ آتش بگزارد تا ملايم و انعطاف‌پذير باشد. مرحوم قزويني فرمود: او كه پيغمبر خدا بود و شما بعيد مي‌دانيد كه آهن در دست او نرم و به اختيار او باشد. اين كه چيزي نيست از بنده هم كه پيغمبر نيستم اين كار ساخته استف سپس يك مجمعه يا سيني از مس را كه در برابرش بود با دو انگشت مثل قيچي از وسط دو نيم كرد و فرمود: اين گونه خداوند متعال آهن را در دست حضرت داوود(ع) نرم و ملايم نموده بود.

* اگر جلوي خود را در ارتكاب معاصي نگيريم

 حالمان به انكار و تكذيب و استهزاء

آيات الهي قرآن مي‌رسد

اگر جلوي خود را در ارتكاب معاصي نگيريم حالمان به انكار و تكذيب و استهزاء آيات الهي قرآن مي‌رسد. هادي، مصلح و مأمن و پناهگاه ما قرآن و عديل آن عترت هستند ولي ما در فكر مامن نيستيم و با اين كه در حال نزول هستيم، قاصد صعوديم و از خود راضي و گرفتار معاصي و كوچك شمردن آنها و عدم استغفار از آنها هستيم.

* قرآن كريم كتابي است كه پيغمبر ساز است

قرآن كريم كتابي است كه پيغمبر ساز است زيرا پيغمبران دو گونه‌اند. قسم اول: پيامبراني هستند كه از جانب خداوند به پيامبري تعيين شده‌اند، قسم دوم پيغمبراني كمالي، كه در اثر ايمان و عمل به دستورات قرآن، به كمالات پيامبري نائل مي‌گردند.
بنابر اين، قرآن پيغمبراني كمالي تربيت مي‌كند و پيغمبر ساز است. البته اگر انسان اهليت داشته باشد، در و ديوار هم به اذن خدا معلم او خواهند بود، و گرنه هيچ سخني در او اثر نخواهد كرد. چنان كه سخنان پيغمبر اكرم(ص) در ابو جهل اثر نكرد و شاگردان قرآن و پيغمبر(ص) بعد از رحلت آن حضرت چه فتنه‌ها كه به پا نكردند.
خدا مي‌داند قرآن براي اهل ايمان، مخصوصا اگر اهل علم باشند، چه معجزه‌ها و كراماتي دارد و چه چيزهائي از آن خواهند ديد برنامه‌ي قران آخرين برنامه‌ي انسان‌سازي است كه در اختيار ما گذاشته شده است، ولي ما از آن قدرداني نمي‌كنيم. اهل تسنن و ما (قرآن عترت) را آن گونه كه بايد نشناختيم و قدر ندانستيم.
 

خبرگزاري فارس

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

      

omolbanin-fg

ام البنين، (محدث، متوفى سال 70 ه) (فاطمه كلابيه)، دختر حزام، از زنان مؤمن، شجاع و فداكار بود.روايت است كه امير المؤمنين عليه السلام پس از شهادت حضرت زهرا عليه السلام به برادرش عقيل كه انساب عرب را خوب می ‏دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برايم خواستگارى نمايى كه از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برايم به دنيا آورد.عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را به ايشان معرفى نمود و گفت: در بين عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.اين مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربيت كرد كه همه شيفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسين عليه السلام بودند و در ركاب آن حضرت شهيد شدند.

ام البنين در واقعه كربلا حضور نداشت، هنگامى كه بشير به مدينه بازگشت و ام البنين را ملاقات كرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنين گفت: رگ قلبم راپاره كردى بچه ‏هايم و آنچه زير آسمان است فداى ابا عبد الله عليه السلام، از حسين برايم بگو .

ام البنين براى عزادارى هر روز همراه نوه ‏اش عبيد الله (فرزند عباس عليه السلام) به بقيع م‏ی رفت و نوحه می ‏خواند و می ‏گريست و اين اشعار را زمزمه می ‏كرد:

منم که سایه نشین و جود مولایم

کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم

منم که خانـــه به دوش غــم علی

منم که همقدم محنت ولی هستم

منم که شاهد زخم شکسته ابرویم

انیس گریه به یاس شکسته پهلویم

منم که در همه جا در تب حسن بودم

منم که شاهد خون لب حسن بودم

منم که جلوه حق را به عین می دیدم

خدای را به جمال حسین می دیددم

منم که بوده دلم صبح و شام با زینب

منم میان همه ؛ هم کلام با زینب

منم که سوگ گلستان و باغبان دارم

به سینه زخم غم کربلائیان دارم

منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد

چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد

منم که مادر عشق و امید و احساسم

فدای یک سر موی حسین عباسم

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

دستورالعمل های اخلاقی4

 دستور العمل هاى اخلاقى از حضرت آيت الله العظمى بهجت (ره)

 

شناخت محرك الحمد لله وحده و الصلوه على سيد الانبياء محمد و آل ساده الاوصياء و الطاهرين و اللعن الدائم على اعدائهم من الاولين و الآخرين .و بعد مخفى نيست بر اولى الالباب كه اساس نامه حركت در مخلوقات شناختن محرك است كه حركت احتياج به او دارد و شناختن ما منه الحركه و ما اليه الحركه و ما له الحركه ، يعنى بدايت و نهايت و غرض كه ، آن به آن ممكنات متحرك به سوى مقصد مى باشند، فرق بين عالم و جاهل معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است و تفاوت منازل آنها در عاقبت به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتداء پس اگر محرك را شناختيم و از نظم حركات حسن تدبير و حكمت محرك را دانستيم تمام توجه ما به اراده تكوينيه و تشريعيه او است . خوشا به حال شناسنده اگر چه بالاترين شهيد باشد و واى به حال ناشناس اگر چه فرعون زمان باشد در عواقب اين حركات جاهل مى گويد: اى كاش خلق نمى شدم ، عالم مى گويد: كاش ‍هفتاد حركت به مقصد نمايم و باز گردم و حركت نمايم و شهيد حق بشوم . مبادا از زندگى خودمان پشيمان شده بر گرديم صريحا مى گويم به طور مثال اگر نصف عمر هر شخصى در ياد منعم حقيقى است و نصف ديگر در غفلت ، نصف زندگى حيات او محسوب است و نصف ديگر ممات او محسوب است با اختلاف فوت در اضرار به خويش و عدم نفع .خداشناس مطيع خدا مى شود و سر كار با او دارد و آنچه مى داند موافق رضاى اوست عمل مى نمايد، و در آنچه نمى داند توقف مى نمايد تا بداند و آن به آن استعلام مى نمايد و عمل مى نمايد يا توقف مى نمايد.عملش از روى دليل و توقفش از روى عدم دليل . آيا ممكن است بدون اينكه با سلاح اطاعت خداى قادر باشيم و قافله ما به سلامت از اين رهگذر پر خطر به مقصد برسد؟ آيا ممكن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غير او باشد؟ پس قوت نافعه باقيه نيست مگر براى خدايان و ضعفى نيست مگر براى غير آنها حال اگر در اين مرحله صاحب يقين شديم بايد براى عملى نمودن صفات و احوال بدانيم كه اين حركت محققه از اول تا آخر مخالفت با محرك دواعى باطله است كه اگر اغناء به آنها نكنيم كافى است در سعادت اتصال به رضاى مبداء اعلى :افضل زاد الراحل عزم اراده (40) و الحمد لله اولا و آخرا و الصلوه على محمد و آله طاهرين و اللعن الدائم على اعدائهم اجمعين

مرد عمل باشيد

جماعتى هستند كه وعظ و خطابه و سخنرانى را كه مقدمه عمليات مناسب مى باشند با آنها معامله ذى المقدمه مى كنند كانه دستور اين است كه بگويند و بشنوند براى اينكه بگويند و بشنوند و اين اشتباه است . تعليم و تعلم براى عمل مناسب است و استقلال ندارد براى تفهيم اين مطلب و ترغيب به آن فرموده اند: (( كونوا دعاةالناس بغير السنتكم )) (41) با عمل بگويد و از عمل ياد بگيرد و عملا شنوايى داشته باشيد، بعضى مى خواهند معلم را تعليم نمايند.حتى كيفيت تعليم را از متعلمين ياد بگيرند بعضى التماس دعا دارند و مى گوييم براى چه ؟ درد را بيان مى كنند دوا را معرفى مى كنيم به جاى تشكر و به كار انداختن باز مى گويند: دعا كنيد! دور است آنچه مى گوييم و آنچه مى خواهند، شرطيت دعا را با فضيلت آن مخلوط مى كنند ما از عهده تكليف خارج نمى شويم بلكه بايد از عمل بگيريم و محال است عمل بى نتيجه باشد و نتيجه از غير عمل حاصل بشود اينطور نباشد:
بى مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند
خدا كند قوال نباشيم فعال باشيم ، حركت عمليه بدون علم نكنيم توقف با علم بكنيم آنچه مى دانيم بكنيم در آنچه نمى دانيم توقف و احتياط بكنيم تا بدانيم قطعا اين راه پشيمانى ندارد به همديگر نگاه نكنيم بلكه نگاه به دفتر شرع نماييم و عمل و ترك را مطابق با آن نماييم . (42 )

تولى و تبرى

كسى كه به خالق و مخلوق متيقن و معتقد باشد و با انبياء و اوصياء صلوات الله عليهم جميعا مرتبط و معتقد باشد و توسل اعتقادى و عملى به آنها داشته باشد و مطابق دستور آنها حركت و سكون نمايد و در عبادات قلب را از غير خدا خالى نمايد و فارغ القلب نماز را كه همه چيز تابع آن است انجام دهد و با مشكوك ها تابع امام عصر (عجل الله الفرج ) باشد، يعنى هر كه را امام مخالف خود مى داند با او مخالف باشد و هر كه را موافق مى داند با او موافق ، لعن نمايد ملعون او را ترحم نمايد و بر مرحم او على سبيل الاجمالى ، هيچ كمالى را فاقد نخواهد بود و هيچ وزر و وبالى را واجد نخواهد بود.

در خانه اگر كس است يك حرف بس است

گفتم كه الف ، گفت دگر، گفتم هيچ ، در خانه اگر كس است يك حرف بس ‍است بارها گفته ام و بار دگر مى گويم كسى كه بداند هر كه خدا را ياد كند خدا همنشين اوست احتياج به هيچ وعظى ندارد. مى داند چه بايد بكند و چه بايد نكند، مى داند كه آنچه را كه مى داند بايد انجام دهد و آنچه كه نمى داند بايد احتياط كند

ذكر عملى

هيچ ذكرى بالاتر از ذكر عملى نيست ، هيچ ذكر عملى بالاتر از ترك معصيت در اعتقادات نيست ، و ظاهر اين است كه : ترك معصيت به قول مطلق و بدون مراقبه دائميه ما صورت نمى گيرد

ياد خدا

همه مى دانيم كه رضاى خداوند اجل با آنكه غنى با لذات و احتياج به ايمان بندگان و لوازم ايمان آنها ندارد در اين است كه بندگان هميشه در مقام تقرب به او باشند. پس مى دانيم كه براى حاجت بندگان به تقرب به مبدا الطاف و به ادامه تقرب ، محبت به ياد او ادامه ياد او دارد پس مى دانيم كه به درجه اشتغال به ياد او انتفاع ما از تقرب به او خواهند بود. و در طاعت و خدمت او هر قدر كوشا باشيم به همان درجه مقرب و منتفع و به قرب خواهيم بود و فرق ما و سلمان (سلام الله عليه ) در درجه طاعت و ياد او كه موثر در درجه قرب ماست خواهد بود و آنچه مى دانيم كه اعمالى در دنيا محل ابتلاء ما خواهد شد و بايد بدانيم كه آنها هر كدام مورد رضا خداست . ايضا خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است ، پس بايد بدانيم كه هدف بايد اين باشد كه تمام عمر صرفا در ياد خدا و طاعت او و عبادت بايد باشد تا به آخرين درجه قرب مستعد خودمان برسيم و گرنه بعد از آنكه ديديم بعضى ها به مقامات عاليه رسيدند و ما بى جهت عقب مانديم پشيمان خواهيم شد و وفقنا الله لترك الاشتغال بغير رضاه بمحمد و آله صلوات الله عليهم اجمعين

به معلومات عمل كنيد

آقايانى كه طالب مواعظ هستند از ايشان سوال شود آيا به مواعظى كه تا حال شنيده ايد عمل كرده ايد يا نه ؟آيا مى دانيد كه هر كس عمل كرد به معلومات خود خداوند مجهولات او را معلوم مى فرمايد آيا اگر عمل به معلومات اختيارا ننمايد شايسته است توقع زيادتى معلومات ؟ آيا بايد دعوت به حق از طريق لسان باشد؟ آيا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق نماييد آيا طريق تعليم را بايد بدهيم يا آنكه ياد بگيريم ؟ آيا جواب اين سوال ها از قرآن كريم (( و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا )) (43) و از كلام معصوم : من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم (44) روشن نمى شود؟ خداوند توفيق مرحمت فرمايد كه آنچه را مى دانيم زير پا نگذاريم و از آنچه نمى دانيم توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود نباشيم از آنها كه گفته اند:
بى مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند

 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

 سرآمد هر شري بي‎حيايي است. يك روايت از امام صادق(ع) است كه مي‌فرمايد: «الْوَقَاحَهُ صَدْرُ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ وَ الْكُفْرِ» سرآمد همه اين‌ها بي‎حيايي است، يعني سرآمد نفاق، شقاق و كفر اين است.


 

براي آشنايي با مباحث اخلاقي، مقدّمه‎اي را گفته و بعد وارد بحث مي‎شوم.

كيفيّت سير مباحث اخلاقي
================
مباحث اخلاقي بر محور قواي دروني انساني، يعني قوه شهوت، غضب و وهم مطرح مي‎شود. مباحث اخلاقي اين‎طور هستند. علماي اخلاق، براي هر كدام از اين قوا رذايل و فضايلي را مي‎شمارند و وارد بحث آن مي‎شوند. مثلاً رذيله‎هاي قوه شهوت را شمارش مي‎كنند، يا راجع به خشم و غضب و ر ذايلش و مقابلاتش بحث مي‎كنند. يك رذيله را مي‎گويند، بعد ضدّ آن را كه فضيلت است، بيان مي‎كنند. تا بحث مي‎رسد به جايي كه يك قوّه به تنهايي نقش ندارد، مثلاً جاهايي ممكن است از دو قوّه يا سه قوّه، يك رذيله پيش بيايد. يعني شهوت و غضب منشأ همان رذيله مي‎شود. رذيله را موضوع بحث قرار داده و مي‎گويند: گاهي ممكن است ريشه اين رذيله، شهوت باشد و گاهي ممكن است غضب باشد. اين‌ها مقدّمه است براي اين كه به بحث‎مان برسيم.

 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها ) از زبان اهل سنت  7

در سنن ترمذي حديثي با سند قوي و صحيح آمده كه بسيار قابل تامل است:

«قال رسول الله صلي الله عليه لعلي و فاطمه و الحسن و الحسين: انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم.پيامبر صلي الله به علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) فرمودند: من نسبت به كساني كه به شما محاربه دارند در جنگ هستم و با كساني كه با شما دوستي و مسالمت دارند صلح و دوستي دارم.» (سنن ترمذي حديث شماره ي 3805)


 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

به راهت چشمهايم مانده بر در

تمام جمعه‌ها   اي صلح گستر

يقين دارم كه مي‌آيي واين باغ

شكوفا مي‌شود     يكبار ديگر

بهمن نشاطي

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به تعابيري چون «امام زمان(عج) خود جامعه را اداره مي‌كند» با بيان اينكه اين سخن به اين معني است كه اگر خود ولي عصر(عج) جامعه را اداره مي‌كنند،‌ پس نيازي به نائب نيست، نسبت به ايجاد سيد علي‌محمد باب ديگري در برابر ولايت فقيه هشدار داد.

به گزارش رجانيوز به نقل از مركز خبر حوزه، آيت‌الله مصباح يزدي،‌ پيش از ظهر امروز در ديدار اعضاي حزب مؤتلفه اسلامي با اشاره به رواج انحراف فكري جديدي در جامعه و مطرح شدن تعابيري چون «امام زمان(عج) خود جامعه را اداره مي‌كند»،‌ تصريح كرد: درست است كه در ابتدا اين سخن براي ارادتمندان و علاقه‌مندان به حضرت بقيه‌الله(عج) خوش باشد،‌ ولي وقتي به آن فكر مي‌كنيم، مي‌توانيم به آينده خطرناك اين سخن پي ببريم.

رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ادامه داد: اين سخن به اين معني است كه اگر خود ولي عصر(عج) جامعه را اداره مي‌كنند،‌ پس نيازي به واسطه و نائب نيست!

وي با ابراز نگراني از رواج چنين تفكري در جامعه، اظهار داشت: ‌اگر اين تفكر در جامعه رواج يابد و كسي كه اين تفكر را رواج مي‌دهد، قدرت در اختيار داشته باشد و به احتمال 99 درصد كمك‌هاي خارجي نيز ضميمه آن شود، چه شرايطي در جامعه به وجود مي‌آيد؟

آيت‌الله مصباح يزدي خاطرنشان كرد: اگر اين جريان ادامه يابد و يك روز ديديم كه سيد علي‌محمد باب ديگري به دست خودمان و با ثمره خون شهيدان و مقاومت‌هاي فراوان به وجود آمده است،‌ تعجب نكنيم.

وي افزود: حال اگر كسي رياست، پول و سوابق داشته باشد و خدمات دولت نهم و دهم نيز در اختيار او قرار گيرد و چه بسا رئيس جمهور هم بگويد هر چه دارم از او بوده است چه تأثيراتي مي‌تواند داشته باشد؟!

*سخن از حذف اسلام در كلام يك مقام رسمي پلوراليسمي است كه سايه آن را با تير مي‌زديم

آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به مخالفت‌هاي صورت گرفته با چنين تفكراتي پيش از انقلاب، اظهار داشت: امروز يك مقام رسمي كشور، بيايد و مطرح كند كه ديگر دوران تعريف از اسلام و شعار اسلامي گذشته است، پلوراليسمي است كه در گذشته سايه آن را نيز با تير مي‌زديم.

وي با تأكيد بر اين كه در اين جريان، آهسته آهسته شعارهاي اسلامي كم‌رنگ مي‌شود،‌ بيان داشت: در چنين شرايطي ارزش‌هاي اسلامي جاي خود را به ارزش‌هاي فردي و نام اسلام جاي خود را به ايران مي‌دهد؛ هرچند هم بگويند ايشان منظورشان فلان بوده و شفاف هستند.

رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ارتباط و ديدار با برخي شخصيت‌هاي بين‌المللي كه حتي مقامات بالاي كشور نيز تاكنون با آنان ملاقات را بابي ديگر معرفي كرد و اظهار داشت: قرائن حاكي از سفر‌هاي اين شخص به سراسر جهان از شرق تا غرب و ملاقات با بالاترين شخصيت‌ها است كه در هيچ جا انعكاس نمي‌يابد،‌ تا آنجا كه رئيس جمهور رسماً وزير خارجه را كنار مي‌گذارد و مي‌‌گويد سياست خارجه من را بايد ايشان اداره كنند.

*در برابر انحرافات سكوت نخواهيم كرد

وي تأكيد كرد: البته با عنايت خداوند و هوشياري مقام معظم رهبري و بيداري مردم، اين امر اتفاق نمي‌افتد اما دليل هم ندارد كه ما سكوت كنيم و به وظيفه خود عمل نكنيم.

آيت‌الله مصباح يزدي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به خدمات دولت نهم و دهم و تأييدات رهبري از اين دولت، اظهار داشت: آنچه باعث روي كار آمدن اين دولت شد، شعارهايي بودكه در سي سال پس از انقلاب مطرح مي‌شد و مردم كه از فراموش شدن آنها آسيب‌هاي فراواني را متحمل شده بودند، به آنها دل بستند كه البته كارهاي عظيمي هم صورت گرفت و مقام معظم رهبري نيز اين دولت را تأييد كردند.

وي با بيان اين كه اين مسائل دليل مطلق بودن نمي‌شود، اظهار داشت: در كنار اين خدمات،‌ آهسته آهسته سخناني مطرح شد كه قضاوت‌هاي فراواني در اين باره صورت گرفت، اما بعد‌ها مسائلي ظاهر شد كه قابل توجيه منطق،‌ برهان و شرع نبود.

رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)با تأكيد بر اين كه برخي اقدامات اخير، حتي با اقتضاي سياسي نيز سازگار نبود،‌ خاطرنشان كرد: اين كه به گونه‌اي رفتار شود كه رهبري، مراجع، علما و مردم متدين را از خود ناراضي كند و كاري كرد كه صميمي‌ترين دوستان نيز با او به مخالفت بپردازند، توجيهي ندارد.

وي در پايان تصريح كردند: ‌در اين ميان ما وظيفه داريم در مرحله نخست، فردي كه شيفته اين شخص شده است را متوجه اشتباهاتش كنيم و در مرحله بعد خواص فريب‌خورده را نيز نجات دهيم.

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

گروه تاریخ رجانیوز: از برهه های حساس (و همچنان مبهم مانده) تاریخ انقلاب، مقطع پذیرش قطعنامه از سوی امام خمینی است که ایشان آن را برای خود از زهر، کشنده تر خواندند. برخی محققین، با کنار هم قرار دادن شواهد، معتقدند این مطلب، خلاف نظر اصلی امام و در اصل یک تحمیل به امام خمینی بوده است. خاطره ی زیر را که سرکار خانم زهرا مصطفوی (فرزند حضرت امام) نقل کرده اند را می توان از همان شواهد قلمداد کرد:

«یک روز وارد ایوان [منزل امام] شدم، برای اولین بار دیدم امام روی نیمکت باریک کنار ایوان دراز کشیده اند و ناراحتی عمیق از چهره امام کاملاً مشهود بود. من سلام کردم و چهارپایه ای را کشیدم  تا نزدیک صورت امام و در مقابل چهره ایشان نشستم.

به امام عرض کردم: "معروف است [یعنی این طور گفته می شود و شایع شده] که می خواهند شما را وادار به قبول قطعنامه کنند."

امام هیچ جوابی به من ندادند و تنها کاری که کردند دستشان را به آرامی بالا آوردند و دو چشم خود را پوشاندند. من جواب خود را گرفتم و شدت ناراحتی امام را درک کردم و آن قدر منقلب شدم که آهسته برخاستم و منزل ایشان را ترک کردم و یک هفته نتوانستم از منزل بیرون بروم.»

(برداشت هایی از سیره امام خمینی، نشر عروج، جلد 4، صفحه 202)

تنها نامه‌ای که جای قطرات اشک امام(ره) بر روی آن پیداست

 حسین شیخ الاسلام که در زمان پذیرش قطعنامه آتش بس میان ایران و عراق به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره کننده در سازمان ملل حضور داشت و هم اکنون ریاست کمیسیون حمایت از فلسطین را بر عهده دارد از حال و هوای امام(ره) در آن روزها این چنین روایت می‌کند: " پس از پذیرش قطعنامه598 توسط امام خمینی (ره)، ایشان نامه‌ای را خطاب به دکتر ولایتی مرقوم کرد که این نامه همان شب در جلسه‌ای که در منزل آقای ولایتی برگزار گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد. متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت. نکته‌ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر وی دست نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود."

شایان ذکر است که قطعنامه 598 در 27 تیر ماه سال 1367 توسط حضرت روح الله پذیرفته شد و تعبیر ایشان از پذیرش آن به جام زهر، نشان از اسرار فراوان اتمام این جنگ دارد.

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

شادی روح مرحوم آقاسی صلوات

اشعار سردار شعر شيعه حاج محمد رضا آقاسي

بخشهایی از مثنوی شیعه :

شيعه يعني شوق يعني انتظار

صاحب آيينه تا صبح بهار

شيعه يعني سالك پا در ركاب

تا كه خورشيد افكند از رخ نقاب

شيع يعني وعده اي با نان جو

كشت صد آيينه تا فصل درو

شيعه يعني قسمت يك كاسه شير

بين نان خشك خود يا يك اسير

شيعه يعني تيغ تيغ موشكاف

شيعه يعني ذوالفقار بي غلاف

شيعه يعني امتزاج نار ونور

شيعه يعني راس خونين در تنور

شيعه يعني هفت وادر اضطراب

شيعه يعني تشنگي در شط آب

شيعه يعني دست بيعت با غدير

بارش ابركرامت بر كوير

شيعه يعني عدل و احسان ووقار

شيعه يعني انحناي ذوالفقار

شیعه یعنی شرح منظوم طلب

از حجاز و كوفه تا شام و حلب

شیعه یعنی یك بیابان بی كسی

غربت صد ساله بی دلواپسی

شیعه یعنی صد بیابان جستجو

شیعه یعنی هجرت از من تا به او

شیعه یعنی دست بیعت با غدیر

بارش ابر كرامت بر كویر

شیعه یعنی عدل و احسان و وقار

شیعه یعنی انحنای ذوالفقار

شیعه یعنی وعده ای با نان جو

كشت صد آیینه تا فصل درو

شیعه یعنی قسمت یك كاسه شیر

بین نان خشك خود با یك اسیر

شیعه یعنی عشقبازی با خدا

یك نیستان تكنوازی با خدا

شیعه یعنی هفت خطی در جنون

شیعه توفان می كند در كاف و نون

شیعه یعنی تندر آتش فروز

شیعه یعنی زاهد شب، شیرروز

شیعه یعنی شیر، یعنی شیر مرد

شیعه یعنی تیغ عریان در نبرد

شیعه یعنی تیغ، تیغ موشكاف

شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف

شیعه یعنی سابقون السابقون

شیعه یعنی یك تپش عصیان و خون

شیعه باید آبها را گل كند

خط سوم را به خون كامل كند

خط سوم خط سرخ اولیاست

كربلا بارزترین منظور ماست

شیعه یعنی بازتاب آسمان

بر سر نی جلوه رنگین كمان

شیعه یعنی امتزاج نار و نور

شیعه یعنی رأس خونین در تنور

شیعه یعنی هفت وادی اضطراب

شیعه یعنی تشنگی در شط آب

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار

می كشد بر دوش خود چل سال دار

شیعه باید همچو اشعار كمیت

سر نهد برخاك پای اهل بیت(ع)

یا فرزدق وار در پیش هشام

ترك جان گوید به تصدیق امام

مادر موسی كه خود اهل بلاست

جرعه نوش از باده جام بلاست

در تب پژواك بانگ الرحیل

می نهد فرزند بر دامان نیل

نیل هم خود شیعه مولای ماست

اكبر اوییم و او لیلای ماست


 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور (۱۳۹۰/۰۲/۱۴ - ۱۳:۱۱)

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از معلمان از سراسر کشور، مهمترین وظیفه آموزش و پرورش را تربیت انسانهایی در طراز نظام جمهوری اسلامی و حرکت عظیم ملت ایران، دانستند و تأکید کردند: بر همین اساس آموزش و پرورش نیازمند تحول بر مبنای یک الگوی مستقل و پیشرفته ایرانی – اسلامی است که پرورش انسانهایی مؤمن، متوکل، شریف، شجاع، مبتکر، صبور، امیدوار به آینده و دارای اخلاق نیک و قدرت خطرپذیری برای ورود به میدانهای جدید، نتیجه آن باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای با گرامیداشت یاد و خاطره استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری و روز معلم، شهید مطهری را انسانی برجسته، بصیر و همراه با احساس درد توصیف کردند و افزودند: این انسان بزرگ با چنین ویژگیهایی منشأ برکات فراوانی در عرصه علم و فرهنگ و تعلیم و تربیت شد و در نهایت هم خداوند متعال پاداش او را با شهادت داد و او را زنده نگه داشت.
ایشان در تبیین نقش و جایگاه معلم خاطرنشان کردند: معلم انسانی است که آینده کشور و تربیت انسانهای بزرگ و مجاهدان راه حق و افرادی که کشور را اداره خواهند کرد، به دست او است، بنابراین، همه آحاد ملت باید قدر و اهمیت معلم را بدانند و حرمت معلم را پاس بدارند، ضمن آنکه رسانه ها و مسئولان نیز نقش بسزایی در شناساندن جایگاه واقعی معلم دارند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به موضوع تحول در آموزش و پرورش، در بیان علت نیازمندی به این تحول افزودند: از آنجاییکه نظام کنونی آموزش و پرورش وارداتی است و در آن، نیازها، اقتضائات و فرهنگ ملت ایران در نظر گرفته نشده است، بنابراین آموزش و پرورش نیازمند تحول است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: لازمه این تحول یک الگوی مستقل و پیشرفته ایرانی – اسلامی است که هدف این الگو نیز باید تربیت انسانهایی در طراز نظام جمهوری اسلامی باشد.
ایشان خاطرنشان کردند: اگر جمهوری اسلامی ایران می خواهد پرچم اسلام را در دست بگیرد و دنیا و آخرت خود را آباد کند و یاری رسان، شاهد و مبشر برای ملتهای دیگر باشد، باید انسانهایی مؤمن، متوکل، شریف، مبتکر، شجاع، حلیم، دارای استعدادهای جوشان، و قدرت خطرپذیری بالا، تربیت کند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: لازمه تربیت چنین انسانهایی، عمل براساس دستورات اسلام و معارف قرآن است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم مشخص بودن جهت گیری در ایجاد تحول در آموزش و پرورش، خاطرنشان کردند: داشتن نگاه کلان و طرح جامع و همچنین لحاظ کردن محوریت معلم، از شروط مهم ایجاد تحول است.
ایشان افزودند: هر مقدار که در آموزش و پرورش و ایجاد تحول در آن، سرمایه گذاری شود، قطعاً ارزش بازده آن به مراتب بیشتر از سرمایه گذاری انجام شده خواهد بود، و همه باید با چنین دیدی به آموزش و پرورش نگاه کنند.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری کار عظیم و کم نظیر ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره)، در طول تاریخ، خاطرنشان کردند: کشور ایران، نیازمند آموزش و پرورشی در شأن چنین ملتی است.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین ابعاد حرکت عظیم ملت ایران افزودند: در شرایطی که عوامل زور و قدرت در دنیا، همه توان و امکانات خود را بر ضد ارزشهای اسلامی و انسانی بکار گرفته بودند، ملت ایران، غریبانه برای احیای این ارزشها قیام کرد و غریبانه این راه دشوار را پیمود و اکنون به پیروزیها و پیشرفتهای بزرگی دست یافته است.
ایشان حرکت بیداری کنونی در غرب آسیا و شمال افریقا را امتداد حرکت عظیم ملت ایران خواندند و تأکید کردند: این حرکت بیداری قطعاً تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و ملتهای اروپا بر ضد سیاستمداران و زمامداران خود که آنها را تسلیم محض سیاستهای فرهنگی و اقتصادی امریکا و صیهونیستها کرده اند، به پا خواهند خاست
.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این بیداری در اروپا حتمی است، خاطرنشان کردند: بیداری کنونی، عمق حرکت عظیم ملت ایران است و اگر بخواهیم این حرکت با همین شتاب و قدرت ادامه پیدا کند، باید ضمن شکوفا کردن استعدادها و تربیت انسانهای مقاوم، ایمان، بصیرت، آگاهی و دانش را تقویت و اتحاد و انسجام را مستحکم تر کنیم.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان تأکید کردند: مطمئن باشید جمهوری اسلامی ایران به برکت همت های بلند، ایمانهای قوی و انسانهای با اخلاص، قله های سعادت و پیشرفت را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد.
در ابتدای این دیدار آقای حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش در سخنانی با اشاره به برنامه ریزیها و تلاشهای انجام گرفته برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش گفت: سیاستهای کلی آموزش و پرورش در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسیده و فلسفه تعلیم و تربیت نیز در دستور کار شورایعالی انقلاب فرهنگی است و همچنین برنامه درسی ملی در حال بررسی و تصویب نهایی در شورایعالی آموزش و پرورش است.
وی افزود: توجه به شکوفایی استعدادها، مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، فناوریهای جدید، تربیت بدنی، مهارتهای زندگی، کتابخانه های مدارس و مجلات کمک آموزشی، و ارزشیابی کیفی، از جمله مواردی هستند که در برنامه درسی ملی در نظر گرفته شده اند.
 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.